گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تاریخ ادیان جهان
جلد اول
پيدايش آئين هندو از ودا


آئين هندو كه تا اين زمان در هندوستان رواج كامل دارد، پيروان اين كيش از ديگر پيروان اديان موجود در هندوستان بيشتر است . گرچه تاريخ دقيق تحول برهمنى به آئين هندو كاملا روشن نيست ولى بطور تقريب ظهور آئين هندو مقارن قرن اول ميلادى است .
پيروان اين آيئن در حالى كه روش و افكار توحيدى ، و وحدت وجودى و وحدت موجودى ، و رياضت و رهبانيت به منظور تزكيه نفس و وصول به مبداء در سر مى پرورانند، در عين حال تعريف و شناسائى روشن و دقيق از اين كيش ، بسيار سخت و مشكل است . اين فرقه در عين اينكه مشركند موحدند! و در حالى كه خدايان گوناگون را عبادت مى كنند، به وجودى قاهر كه علت العلل موجودات و ما فوق همه خدايان و ازلى و ابدى و بدور از هر گونه نقص است ، عقيده دارند. و بر اين باورند كه چون ((رب اعلى )) قابل درك مغزها و عقول نبوده حقيقت خود را به مصلحت عالم در سه مظهر متجلى نموده است :
1 مظهر خالقيت ، در برهما او خالق اين جهان است .
2 مظهر محافظت ، در ويشنو كه او حافظ و نگهبان موجودات اين جهان است .
3 مظهر قاهريت ، در شيوا كه او در رابطه با ميراندن و فناء كردن و معدوم نمودن اين جهان است .
اين سه مظهر خدايى ، بنابر مصالحى گاهى در ظهور و يا اداره امور كوتاهى مى ورزند، لذا سه خداى ديگر دست بكار مى شوند كه هر يك از آن خدايان عنوان و سمت و قدرتى دارند مانند: راما، كريشنا و ياگانش خداى عقل و حكمت و مانند آن . خلاصه اينكه ، داستان خدا يا خدايان در آئين هندو و در سه مظهر تجلى مى كند
1 برهما خالق جهان
2 ويشنو حافظ جهان
3 شيوا نابود كننده جهان
بنابر اعتقاد هندوان ، برهما پس از پديد آوردن اين جهان از دخالت در امور عالم دست كشيده و زمام امور جهان را به ((ويشنو)) و ((شيوا)) سپرده است . ويشنو، خداى زندگى و بقاء و شيوا، خداى كون و فساد و مرگ شد. ويشنو در معابد و بت خانه هاى هند، به اشكال گوناگون ترسيم شد و در اطراف او همواره تصويرى از ماده گاو و مرغى به نام ((كاوا)) كه به آفتاب منسوب است همراه مى باشد.
هندوان بر اين باورند كه تاكنون ((ويشنو)) بارها و بارها تجسم يافته و به اشكال گوناگون در آمده است تا از اين رهگذر جهان را نجات دهد. و اين اشكال و تصاوير كه ويشنو در قالب آنها مجسم شده ، صورت ماهى ، صورت خرچنگ ، صورت گراز، صورت آدمى ، صورت انسانى قد كوتاه ، صورت پاراسو و صورت را ما و صورت كريشنا مى باشد كه هشتمين تجسم دوره تناسخى ويشنو است .
از خدايان ديگر كه در بين هندوان مشهور است و هنوز هم مجسمه او را در بازار خريد و فروش مى كنند كريشنا است كه هندوان آن را بصورت خدايى سيه چرده كه در بين چوپانان در حال نى زدن است تصوير مى كنند. از ديدگاه هندوان ، كريشنا سيزده يا شانزده هزار معشوقه دلباخته دارد! كه وى آنان را به تسليم و رضا و نيكوكارى سفارش كرده است .
و اما ((ويشنو)) نيز ادوار تناسلى بسيارى را پشت سر نهاده و پرستندگان فراوانى دارد كه آن را آخرين جلوه و تجسم بودا خوانند.
و اما ((شيوا)) كه خداى كون و فساد و آفرينش و مرگ است ، داراى مظهرى است به نام ((لينگا)) كه مجسمه او را به شكل آلت تناسلى مرد ترسيم كرده اند و هميشه ((شيوا)) و ((لنگا)) در افوه با هم دلبستگى دارند و لذا مردم هند به شيوا ((شيوالنگا)) مى گويند و شيوا غالبا با دو خداى خون آشام ديگر بنام ((دوگا)) و ((گالى )) شريك و همكار تلقى مى شود.
در بتخانه هندوان ، مجسمه شيوا را به گونه اى مجسم كرده اند كه داراى سه چشم و گردن بندى از طلاهاى مردگان و برگرداگرد او مار و افعى پيچيده است و در بعضى از محل ها مجسمه او را به شكل نيمى زن و نيمى مرد، ترسيم كرده اند، و شيوا چون خداى تخريب كمتر است ، و از طرفى چون ((ويشنو)) خداى عاطفه و مهربانى است ، طرافدارنش از جهت اينكه مراسم عبادى او با رياضت هاى شاقه و مشكل همراه است ، او نيز طرافدارانش را از دست مى دهد. امروزه شهر ((بنارس )) محل طرفداران ويشنو شناخته شده است .
هندوان ، شهر بنارس را قبله خود دانند و اين شهر را ((ناف عالم )) خوانند كه تاريخ قدمت آن به قرن دهم پيش از ميلاد منتهى مى شود. در اين شهر، دوهزار بت خانه ، و چندين هزار بت و مجسمه ، و صدها گاو مقدس ، و بوزينگان مقدس و مراكز مخصوص غسل و تطهير، و اماكن ويژه سوزاندن اجساد مردگان وجود دارد كه مانند آن در هيچ نقطه جهان نيست .
رودخانه معروف گنگ ك در نظر هندوان بسيار مقدس است و ان را مادر همه آبهاى جهان گويند، و برخى مقدسان هند، جز اين آب نمى نوشند. رياضت و تزكيه نفس برجسته ترين مراسم عبادى گروه هندوان است و از اين رهگذر علاقه مادى را از دل بيرون مى كنند و در پرتو رياضت و سكون نفس و تفكر و فرورفتن در خود، به گمان خود، به كشف ذات لايتناهى دست مى يابند. آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه : در آئين برهمنى دو موضوعليه السلام مهم و قابل توجه است ؛ يكى موضوع ((كرما)) و ديگرى ((تناسخ ))، كه اين دو در آئين هندو به همان قوت خود، باقى مانده است . پيروان كيش هندو كوشش فراوان دارند تا اعمال و كارهاى عبادى خود را هر چه بهتر انجام دهند تا به آن مقام دست يابند و ديگر حالت تناسخ براى آنان پيش نيايد و لااقل در حيات نوين خود، به صورت و جسم انسانى ظاهر شوند و به صورت حيوان پست در نيايند.
هندوان مراسم سوزاندن اجساد مردگان و ريختن خاكسترهاى اجساد آنان در رود مقدس گنگ ، و نيز مراسم عزادارى را به بهترين وجه انجام مى دهند تا در هنگام تجديد حيات ، مردگان به بهترين صورت ظاهر شوند. البته كيش ‍ فرقه هندوان به حالت نخستين خود باقى نماند و همچون بيشتر اديان و مذاهب كشور هند، داراى شاخه هاى فراوانى شد كه از ميان همه آنها به معرفى سه مذهب كه معروف ترند مى پردازيم : 1 مذهب براهما ساج 2 مذهب آريا ساج 3 مذهب بهاگيتى . دو مذهب براهما ساج و آريا ساج در قرن 19 ميلادى پديد آمدند و اصول براهما ساج تركيبى از آئين ويشنوئيسم و مسيحيت بودائى است كه مذهب آريا ساج در بعضى از اصول با آن اختلاف دارد. و اما فرقه بهاگيتى نيز در قرن اخير بوجود آمده است و اصول ان تركيبى از تعاليم اسلام و تصوف و آئين هندو است ، و تا اندازه اى رنگ وحدت وجودى هندوان را دارد. بهاگيتى به معناى ((پارسائى )) آمده است و پيروان اين گروه معتقد به خداى يكتايند و خود را عاشق او مى دانند و اتحاد و عرفان را مايه نجات مى دانند، و بر اين باورند كه هر كس خود را گم كند، او را مى جويد. بزرگترين رهبر اين فرقه ((رامانده )) نام دارد.(307)
و در مورد آئين سيك ، ما از پيش ، به اندازه لازم توضيح داديم .
اماكن و عبادتگاههاى مردم هند در آن كشور پهناور
سخن ابن نديم در اين باره
درباره مراكز و عبادتگاههاى هندوان و بت هاى آنان ابن نديم چنين گويد: گروهى از متكلمان گفته اند كه يحيى بن خالد بر مكى يك نفر را به هندوستان گسيل داشت تا مقدارى ازدواجاتى كه در آن سامان موجود است ، برايش بياورد و ضمنا از مذاهب و اديان مردم آن سرزمين آنچه اطلاع حاصل كرد بنويسد. محمد بن اسحاق گويد: در عصر طلائى اسلام يحيى بن خالد بر مكى و گروه برمكيان درباره شناسائى هند و آنچه مربوط به حكيمان آن سامان بود، كوشش فراوان از خود نشان دادند كه از آن جمله معرفى نام عبادتگاههاى هنديان در كشورشان بود.
يكى از بزرگترين عبادتگاهها در شهر ((مانگير)) كه امروز به آن مالخد گويند واقع است ، كه در پايتخت بلهرا و در جنوب گلبرگه حيدرآباد مى باشد. اين شهر كه طولش يك فرسنگ بوده در بتخانه اش 2000 بت از بودا كه همه مزين به جواهرات قيمتى هستند وجود دارد كه قسمت اعظم آنها از طلا و نقره و مس و عاج و آهن و سنگهاى جواهر نشان است و هر ساله پادشاه ، سواره يا پياده به انجا مى آيد. در ميان انها، بتى از طلا به بلندى دوازده ذراع بر تختى از طلا در ميان گنبد طلائى نشسته و با سنگهاى سفيد و دانه هاى ياقوت قرمز و زرد و كبود و سبز مزين گرديده و مردم براى اين بت قربانيهائى دارند كه بيشتر آنها از آدميان مى باشند و اين كار در يكى از روزهاى معين ، انجام مى شود.
بتكده شهر مولتان
در شهر مولتان خانه اى وجود دارد كه يكى از خانه هاى هفتگانه جهان است . در آن خانه ، بتى از آهن به درازى هفت ذراع وجود دارد كه در ميان گنبدى كه نيروى مغناطيسى در اطراف آن بكار رفته و با نيروى مساوى و برابر آنرا نگاهداشته ، قرار دارد و هنديان از دور و نزديك به زيارتش ‍ مى شتابند. در اطراف اين بت و كوه بلند آن ، زاهدان و عابدان خانه هاى فراوان ساخته اند. زائران اين بت زيادند بطورى كه هيچگاه اطراف آن از زائران عاشق و شيفته اش خالى نيست و جاهاى مخصوصى براى قربانى در نظر گرفته شده كه در آنجا، مراسم قربانى انجام مى گيرد.
دو بت ديگر به نام هاى ((جنبكت )) و ((زنبكت )) كه بر يكى از كوهها در آن قسمت كنده شده است ، از دور ديده مى شوند و مردم براى زيارت به آنجا مى روند. آنان همراه با قربانى هاشان از دورترين نقطه همين كه چشمشان به آن دو بت مى افتد، جهت احترام و تعظيم ، سر را فرود مى آورند، و اگر فراموششان شود، از آن محل باز گرديده و به مكان اول آمده ، از آنجا تعظيم و تكريم را بجا مى آورند. در تاريخ مولتان آمده است كه در پاى آن دو بت به اندازه اى خون ريخته مى شود كه انسان را به حيرت مى اندازد، پس نمى توان عظمت آن بتان را كوچك شمرد و گاهى تا حدود 5000 نفر يا بيشتر افراد خود را در آنجا قربانى كرده اند!
بتخانه شهر باميان هند
بايمان به كسر ميم نام شهرى است كه بين بلخ و هرات و غزنه واقع شده است ، اين شهر تا بلخ ده منزل ده منزل و تا غزنه هشت منزل است . در آنجا بتخانه اى است كه وقتى كه يعقوب ليث صفارى در فتح هندوستان بدان شهر رسيد از آن بتخانه تمثالهائى به مدية السلام فرستاد. محل آن بتخانه وسيع و بزرگ است و در آنجا بت هاى جواهر نشان فراوانى وجود دارد، زاهدان و عابدان بدانجا براى زيارت روى مى آورند. اعراب چون آنجا را متصرف شدند، يكصد لنگه طلا به وزن چهار صد رطل از آنجا ربودند. ابو دلف ينبوعى كه يكى از جهانگردان است مى گويد: خانه طلا، طول و عرضش ، هفت ذراع و ارتفاعش دوازده ذراع و مرصع به جواهرات گوناگون بود و مرواريدهايى كه در آنجا بكار رفته بود هر كدام به اندازه يك تخم مرغ مى شد.(308)
عبادت بت بد در هندوستان
يكى از بتان در كشور هندوستان ، بت بد است كه مردم هند عقايد گوناگونى درباره آن دارند، گروهى آنرا تمثال پروردگار دانند، و قومى آن را فرستاده خدا خوانند، و جمعى آن را، ديوى از ديوها گويند، و بعضى آنرا فرشته اى از فرشتگان نامند. و طائفه اى آن را بشر خوانند، و عده اى بد را بودا حكيم گفته اند.
هر يك از گروههاى مردم روش ويژه اى در نحوه عبادت بد دارند و بد اسم جنس بت از هر نوعى از بتها مى باشد. و از صفات بد جلوه انسانى اوست كه بر تختى جلوس كرده و در حالى كه برهنه است ، خنده بر لبهايش ديده مى شود. و در همه خانه ها تمثالى از او وجود دارد كه بر حسب استطاعت مالى افراد، از چيزهاى گوناگون همچون طلا، نقره ، مس ، سنگ يا چوب ، ساخته شده است و در برابرش تعظيم و كرنش مى كنند، و گويا بت شهر مولتان صورتى بدينگونه دارد كه مورد پرستش و عبادت مردم آن ديار است .(309)
بت مهاكاليان در كشور هندوستان
اين بت كه چهار دست دارد، رنگش آسمانگون ، موى سرش پرپشت ، دندانهايش نمايان و شكمش برهنه ، و بر پشتش پوستى از فيل قرار دارد كه خون از آن مى چكد، و پوست دو دست فيلى در جلوش گره خورده است ، در يكى از دستهايش افعى بزرگى است كه دهان را باز كرده و در دست ديگرش يك عصا، و در دست سوم ، يك جمجمه انسان ، و دست چهارم را بلند كرده و در گوشهايش دو مار همچو گوشواره ، حلقه زده ، و نيز به دور بدنش ، دو مار بزرگ پيچيده ، و بر سرش ديهيمى از كاسه سر انسان و گردن بندى هم از آن در گردن دارد، و مردم آن محل ، آنرا عفريتى از شياطين مى گويند كه شايسته و سزاوار ستايش و نيايش است .
مهاكال داراى خصائل خوب و بد است ، هم عطا دارد و هم ندارد، هم كارها را آسان نمايد و هم مشكل سازد.(310)
فرقه دنيكيان در هندوستان
اين گروه آفتاب را مى پرستند، و بتى كه دارند بر گردونه سوار است كه چهار اسب بجاى چرخ دارد، و در دست اين بت ، جواهر سرخ رنگى نهاده شده ، و اينان بر اين باورند كه آفتاب فرشته فرشتگان و سزاوار نيايش و سجده است . پرستندگان بت ، دنيكيان ، در حالى كه باز ساز و طنبور مشغول اند، گرد او مى گردند و او را سجده مى كنند، و در هر روز سه بار او را عبادت و ستايش مى نمايند، و دردمندان و بيماران و جذاميان و افراد پيس و فالج ، و ديگر بيماران ، فراوان گرد ان بت جمع مى شوند و شب ها در آنجا مى خوابند و به ذكر و سجده و ناله و زارى مشغول مى شوند، تا آن بت آنان را شفا بخشد! گاهى بت در خواب با بيمار سخن مى گويد و او را به شفا گرفتن خبر مى دهد و به بيمار هم احساس بهبودى دست مى دهد و سرانجام با شادى و خرمى آن بت را ترك نموده و به شهر و آبادى خود رهسپار مى گردد
فرقه چندرى هكينيان در هندوستان
اين گروه از فرقه ماه پرستان در كشور هند مى باشند و. داراى مراسم مذهبى ويژه اى هستند كه به برخى از آن اشاره مى كنيم . اينان ، ماه را از فرشتگان شايسته عبادت و تعظيم و كرنش مى دانند و آئين خود را بر بتى كه مظهر ماه است قرار داده اند كه بر گردونه اى سوار است كه آن را چهار مرغابى مى كشند، و در دست آن بت ، گوهر و جواهرى است كه آن را ((جندرگيت )) گويند، و بر طبق برنامه و آئين و مذهب خود در برابرش ‍ زانو زده و آن بت را كه مظهر ماه است عبادت و پرستش مى كنند، و در هر ماه 15 روز از آن را روزه مى گيرند، و تا ماه ديده نشود، افطار نكنند و حوائج و خواسته هاى خود را از ماه طلب مى كنند، در آغاز هر ماه همين كه ماه در آسمان ديده شود، به بام خانه هاى خود مى روند و به ماه نظر مى اندازند و بخور در آتش مى ريزند، و شروع به خواندن دعاء مخصوصى مى كنند، آنگاه از بالاى بام به زير مى آيند و به خوردن و نوشيدن و رقص و پايكوبى و نواختن سازد در برابر ماه و آن بت مشغول مى شوند و همه اين كارها جزو مراسم مذهبى و اعمال عبادى آئين اين گروه مى باشد.(312)
فرقه انشينيان در هندوستان
اين فرقه اساس مذهبشان بر كم خوردن و كم آشاميدن است و فقط به اندازه اى مى خورند و مى آشامند كه از گرسنگى و تشنگى به هلاكت نرسند و جلو مردان را بگيرند، اينان هر گونه زياده خورى را بر خود حرام كرده و از هر گونه اعمال بت پرستى نيز بدورند.(313)
فرقه بكرنتينان در هندوستان
اين گروه خود را آهن پيچيدگان مى خوانند، و طبق دستورات مذهبى و مراسم دينى خود، موى سر و صورت را مى تراشند و با بدن برهنه جز عورت خود را لخت نگه مى دارند، بر اساس آئين مذهبى خود، چيزى را به كسى نمى آموزند، و با كسى سخن نمى گويند مگر آنكه به كيش آنان در آمده باشد، و براى اينكه حالت فروتنى و تواضع در خود بوجود آورند به آنها دستور اكيد داده شده كه صدقه ، فر دهند. و تازه واردين اين كيش تا زمانى كه شايستگى كامل پيدا نكنند، حق آهن پيچيدن بخود را ندارند. و علت آهن پيچى بخود، محفوظ ماندن از زيادى دانش و انديشه هاست !(314)
فرقه كلنكاياتريان در كشور هندوستان
اين گروه در همه كشور هندوستان وجود دارند، و بر اين باورند، اگر كسى به گناهى آلوده گردد، از دور و نزديك ، آن گناه در وى ديده شود، و تا هنگامى كه در رودخانه گنگ غسل نكند از گناه پاك نشود! و رسوائيش زائل نگردد.(315)
مذهب مهايانا در هندوستان
اين مذهب كه جدا شده از كيش بودائى است ، در عصر حكومت و پادشاهى ((آشوگا)) در قرن اول تا سوم ميلادى يعنى زمان حكومت ((كانيتكا)) در ناحيه شمال غربى هندوستان پديد آمد و به نام مذهب مهايانا، شناخته شد. اين مذهب در آغاز، بسيار ساده و محدود بود، و گروه كمى از خواص علماء به آن روى آوردند. در گسترش آن ، امپراطور مقتدر آشوگا بسيار مؤ ثر بود، و چون او نتوانست تعاليم نوين و جديدى را در مذهب بودا بوجود آورد، مردم گروه گروه به اين مذهب جديد روى آوردند، در نتيجه حالت عمومى پيدا كرد.
مهايانا به معنى ((ارابه بزرگ )) و بنا بر اصول و مبادى جديد، مهايانا موجود است كه سزاوار پرستش و عبادت است و او داراى جنبه الوهيت مى باشد و از آسمان لاهوت به لطف رحمانيت خود، براى نجات بندگان ، به اين عالم سفلى هبوط نموده است ، تا به دست خود، آدميان گمراه را رهايى بخشد و آنان را به فلاح و رستگارى دعوت نمايد.
از ويژگيهاى اين مذهب ، همانا تاءثير غير مستقيم مبادى برهمنيسم هند بر كيش بودا مى باشد، اينان بر اين باورند كه در زير حجاب ، مظهرى از مظاهر يك حقيقت پنهان است كه همواره خود را در همه حالات ارائه مى دهد، و اين همان خداى ويشنو است